مناظره!
سه ماهه که شورشو در اوردن
البته من موسويو دوس دارم!
ولي واسه حرف زدن از اعتياد
من نميرم يه بازيگر بيارم
مجبورم امروز يه چيزايي بگم
قضاوتو به خودتون مي سپارم
«گوش نکنيد هرچي ميگه دروغه»
«سرخ و سفيد هرچي ميگه دروغه»
(2)
بنده کلامو مختصر مي کنم
بگم که احساس خطر مي کنم
پر از فساد و فقر و بدبختيه
به هرکجا که من نظر ميکنم
مملکتو رو آقا به چيز کشونده
من دارم احساس خطر مي کنم
الان ديگه هيش کي دوسش نداره
اگه الان نيام ضرر مي کنم
منم بخوام برم دهات بگردم
يه کاپشن قديمي بر مي کنم
يه تيکه سبزِ سبزِ سبزِ سبزه
هرجايي که بنده سفر مي کنم
طرفداراش همه پايين شهرين
وقتي که صحبت از هنر مي کنم ـ
يه چيز گنده منفجر مي کنن
بله من احساس خطر مي کنم!
اخر حرفم از همين تريبون
ملتمونو با خبر مي کنم :
«گوش نکنيد هرچي ميگه دروغه»
«سرخ و سفيد هرچي ميگه دروغه»
(3)
مرد حسابي دروغم کجا بود؟
حرف حسابه همشم به جا بود
آي ميرحسين! من از شما مي پرسم
وقتي نخست وزيريتون به را بود
اون موقع که همه گرسنه بودن
تورما آمارشون بالا بود
خون جوونامونو که مي ريختن
حرف جنابعالي، استعفا بود
اون موقع احساس خطر نکردي؟
غيرتت اون زمونا پس کجا بود؟
ميرحسين جان من شما رو دوس دارم
نگيد که اين کار، کار آمريکا بود!
بنده تعجب مي کنم که ميگين
زمان من قانونا رو هوا بود
مي خواي بگم قانونو کي شکسته؟
مي خواي بگم پولا پيش کيا بود؟
مي خواي بگم زمين چرا گرون شد؟
مي خواي بگم کي بود که مافيا بود؟
بنده يه پرونده دارم مي شناسيد
بگم؟ بگم کي بود؟ کيه شما بود؟
بيقانوني اينه جناب چيز چيز!
تازه اينا گوشه ي ماجرا بود
«گوش نکنيد هرچي ميگه دروغه!»
«سرخ و سفيد هرچي ميگه دروغه!»
(4)
اين آقا بيخودي ستم مي کنه
همه رو داره متهم مي کنه
عکس زن منو جلوم گرفته
پُش سر هم بگم بگم مي کنه
فقط يه کار انگاري ياد گرفته
نقاشياي بانکو جم مي کنه
ميره همش تو دهاتا مي گرده
اينا چي از درد ما کم مي کنه؟
«سيب زميني» وقتي که کم مياره
«چيز» منو فوري علم مي کنه
اين جيقيله به من ميگه يه روزي
پاي فلانيو قلم مي کنه
بشين بابا اگه اراده کنه
نسلتو از تو دنيا جم مي کنه
بله ديگه صدا سيمام دستشه
چيز ميکنه تبليغشم مي کنه
ديکتاتور زبون دراز پررو
ببين چجور بگم بگم مي کنه
«گوش نکنيد هرچي ميگه دروغه!»
«سرخ و سفيد هرچي ميگه دروغه!»
(5)
جناب ميرحسين منو نيگا کن
جلوي جمعيت يه کم حيا کن
خون منو ديگه به جوش اوردي
کم توي مملکت خودت رو جا کن
بنده به عنوان جناب شاعر
يه چيز ميگم برو باهاش صفا کن
شما که اينقد رو زنت حساسي
غيرتتو تو فيلمتم به پا کن
وقتي مي خواي روي زنت زوم کني
اول برو ناخونشو کوتا کن
همين که بعضيا رو لو ندادم
برو بشين کلي خدا خدا کن
وقتي نشد يه حرفايي رو بگي
فوري برو کروبيو صدا کن
بنده خدا نفس براش نمونده
رحمي به حال پيرمافيا کن
راستي چي شد سيصد مليون شهرام
توام بيا يه کم از اون دفا کن
ما خودمون اين کاره ايم برادر
دست يکي ديگه رو تو حنا کن
اگر خدا نکرده راي اوردي
اول کاراي موندتو قضا کن
«گوش نکنيد هرچي ميگه دروغه»
«سرخ و سفيد هرچي ميگه دروغه»
(6)
بذاريه کم از قديماتون بگم
از چيزاي از همه پنهون بگم
آدمو مجبور ميکني ميرحسين
زور ميکني پشت تريبون بگم
کي بود که آزاديو کله پا کرد
از آدماي تو خيابون بگم
پاي کسي شلوار لي مي ديدين
جر مي دادين بازم براتون بگم؟
فرم سياه و قهوه اي تيره
از لباساي تحت قانون بگم؟
منم بيام پيام استعفامو
سرخودي و بدون فرمون بگم
جاي امام توي خطاب نامه
ملت قهرمون ايرون بگم
امام بگه الان زمان جنگه
ولي به جاي بله قربون بگم:
سه تا وزيرمو بدين وگرنه
وگرنه چي؟ نذار براشون بگم
يه چيزايي رو نميشه اينجا گفت
بعد کلاس بيا تا بيرون بگم
«گوش نکنيد هرچي ميگه دروغه!»
«سرخ و سفيد هرچي ميگه دروغه!»
(7)
حالا چرا به چيز و چيز افتادي
خب به خودت فشار نيار زيادي
امشب برو حسابي مشورت کن
فردا با مشت پر بيا نقادي
مناظره با کروبي که مونده
با اون که ديگه توي يه نهادي
تا ميتوني احمديو خراب کن
تو ميتوني تو بمب استعدادي
کروبي که هواي وقتو داره
توام که رو حرف خودت وايسادي
که همچنان مث اوناي ديگه
تشنه ي خون احمدي نژادي
پس چل و پنج دقيقه رو يکسره
بگو آهاي مردم حزب بادي
«گوش نکنيد هرچي ميگه دروغه»
«سرخ و سفيد هرچي ميگه دروغه»
+ نوشته شده در جمعه پنجم تیر ۱۳۸۸ ساعت 19:56 توسط سید محمد رضا خوشرو
|
تحليل جريان های رسانه ای