برای اولين بار در طول این سی سال، دولت امريکا در مورد انتخابات ايران در سکوت نسبی به سر می برد.

این سکوت هم در طول دروه تبليغات نامزدها و عدم حمايت از طيف خاص، هم در مورد برگزاری انتخابات(سالم نبودن و ناعادلانه نبودن، ردصلاحيت ها و .... کخ معمولا به آنها پرداخته می شد) و هم در مورد نتايج بحث برانگيز اعلان شده به طرز محسوسی به چشم می آيد.

جدا از جالب بودن مناظره ها برای آقای اوباما و خانم کلينتون، اظهار نگرانیه معاون اول رياست جمهوری و معاون وزير امور خارجه امريکا از درگيری های پس از اعلان نتايج انتخابات، حداکثر واکنش مقامات امريکايي بود. اگرچه اوباما در اين اواخر از خشونت موجود در تظاهرات ها ابراز نگرانی کرده، لکن تاکيد کرده که مذاکره با دولت منتخب در هرصورت ادامه خواهد يافت.

گمان من بر اين است که اين سکوت بی سابقه براساس پيش شرطهای غيررسمی شروع مذاکره فی مابین صورت می گيرد. رهبری مذاکرات با امريکا در ايران را رهبری ايران در دست دارد و بعيد نیست پیش شرط عدم موضع گيری امريکا در مورد انتخابات ايران را هم ايشان وضع کرده باشند. حال اين پيغام توسط چه واسطه های بین االمللی ای رد و بدل شده، نمی دانم ممکن است مقامات رسمی کشورها واسطه باشند و شايد هم اشخاصی نظير آقای اميراحمدی.

مهم اين است که ايالات متحده بدين حد نيازمند ايجاد رابطه مستقيم با ايران است که پیش شرط های ايران پذيرفته و بدانها متعهد است، شايد هم اين معامله باشد دوسویه که می توان از طرف مقابلش هم مواردی نظير آزادی رکسانا صابری را نام برد.