نقش رسانه ها درجنگ
اشغال عراق را به رهبري آمريكا در نظر
بگيريد. ارتش آمريكا مسلماً از احتمال برخورد منفي رسانه ها هنگام اشغال گسترده
اين كشور آگاه بود. خبرنگاران دريافت هاي خود را منتشر مي كردند و سطح دسترسي و
آزادي گزارشگري در طرح گزارشگري داخلي به اين معنا بود كه احتمال دستكاري گزارش ها
بسيار وجود داشت. در واقع دستكاري گزارش ها بالاخره به وقوع پيوست همانطور كه
واشينگتن پست به نقل از ژنرال ويليام والاس نوشت:«دشمني كه با آن مي جنگيم با
دشمني كه با آن در مانورها مي جنگيديم تفاوت دارد.»
اعضاي رسانه ها حق دارند نظراتشان را بيان
كنند چه نيروهاي آمريكايي به آنها billeted with
يا خير. در دوراني كه رسانه ها كمتر از زمان جنگ جهاني دوم به مقامات احترام مي
گذارند و در جنگ هايي كه كمتر تابع جوامع خانگي خود هستند ، روزنامه نگاران ثابت
كرده اند كه توان انتقاد شديد را دارند ، هم از رفتار تك تك طرف ها و هم از هدف
استراتژيك يك جنگ.
ابطه بين رسانه ها و ارتش وابسته است به گستره اي كه جايگاه غيرنظامي
رسانه ها در فعاليت هاي نيروهاي مسلح مورد توافق قرار گرفته باشد. در زمان جنگ
رسانه ها در هر سطحي با ارتش تعامل داشته باشند، همواره گرايشي دروني بين اهداف
صوري گزارشگري بيطرفانه و متوازن و اهداف نظامي جنگجويان وجود دارد
ارتش هاي كشورهاي غربي توجه فراواني به
ابزارهايي كه ممكن است برفعاليت ها و برونداد رسانه ها تاثير بگذارد مبذول كرده
اند.آيا آنها بايد اين ابزارها را تمرين كنند، ابزارهاي دردسترس آنها مي تواند
شامل فريب ، انحراف ، حذف ، يا ابهام زايي باشد : ابزارهاي «چرخش» سياسي كه در
انتهاي جنگ ها اتخاذ مي شود. بسياري از ماموران مسائل عمومي از جمله قبل عصباني مي
شوند اما اين موضوع همچنان باقي است كه در برخي شرايط منافع رسانه ها در پيگيري يك
ماجرا و منافع ارتش در رسيدن به پيروزي با يكديگر منطبق نيست.
توازن بين مسائل عمومي و عمليات اطلاعاتي
توازني ظريف است همانطور كه در آيين نامه ارتش ايالات متحده به نام تاكتيك ها ،
تكنيك ها و رويه هاي مسائل عمومي امده است:«عمليات اطلاعاتي مستلزم برخي اصول و
فعاليت هاست از جمله رقابت اطلاعاتي . مسائل عمومي [در حمايت از عمليات اطلاعاتي]
مستلزم همزماني تلاش ها با ساير سازمان ها و نهادها براي حصول اطمينان از اين امر
است كه موضوع ها و پيام ها هماهنگ و نامتناقض هستند.» زبان به كار رفته در آيين
نامه آموزشي است : مسائل عمومي به خودي خود ماهيتي ندارند بلكه «فعاليتي مرتبط» با
عمليات اطلاعاتي شمرده شده اند.
طبق آيين نامه، ارتش ايالات متحده از اهميت
تصويرگري رسانه ها از جنگ واقعاً آگاه است و تكنيك هايي را براي تاثيرگذاري بر اين
تصويرگري توسعه داده است. ماموران مسائل عمومي پشتيباني از عمليات اطلاعاتي را با
تخمين مسائل عمومي كه شامل ارزيابي حضور رسانه هاست، آغاز مي كنند. اين تخمين پاسخ
سؤالات زير را در بر مي گيرد : چه رسانه هايي در منطقه عمليات هستند؟ راديو ،
تلويزيون يا مطبوعات؟ آيا آنها دولتي هستند يا مستقل؟ گرايش سياسي آنها چيست؟آيا
آنها طرفدار ائتلاف هستند يا مخالف آن؟ آيا آنها پذيراي محصولات اطلاعاتي ائتلاف
از قبيل بيانه هاي خبري يا ساير محصولاتي چاپي يا الكترونيكي هستند؟
دروغگويي آشكار به رسانه ها در بسياري از
شرايط عقلاني نيست اما كنترل جريان اطلاعات قطعاً عقلاني خواهد بود؛ هدف ماموران
مسائل عمومي نيز دقيقاً همين است ،كنترل انتشار اطلاعات به نحوي كه برتري سياسي و
نظامي نيروهاي آمريكايي را به حداكثر برساند.
سؤال اين جاست جنگ با امريكا حتمي است، يا
به صورت نظامي يا به صورت رواني، اقتصادي و سياسي. و ما به عنوان در كشورمان چه
اقداماتي را راجع آن در رسانه انجام داده ايم. اين سوال را بعد از مروي بر اقدامات
حساب شده دشمن بدين جهت مطرح نمودم كه خود ما دانشجويان از هماكنون به فكر يكي از
كاربرد هاي رشته اي كه مشغول تحصيل آن هستيم بيفتيم، به عبارت ديگر نگرش كاربردي
را از هم اكنون و در طي مطالاعتمان در حداقل يكي از زمينه هاي رشته تحصيليمان لحاظ
كنيم.
بي ترديد در زمينه علم رسانه و ارتباطات و
كاربرد آن در جنگ، هم اينك نيز اقدماتي در حال انجام است، مانند ايجاد همبتگي ملي
و تحريك و تشديد حقوق مردم نسبت به انرژي هسته اي- تأكيد بر منطقي بودن برخورد و
رفتار مسئولين كشور دراين زمينه و در عين حال توضيح ادبيات زورگويي غربيان- نمايش
تلخ و برجسته سازي آسيب هاي وارده از كشورهايي كه تحت حمله غربيان قرار گرفته اند-
و ....
آيا اين قبيل اقدامات در مقابل مارپيچ سكوتي
كه دولتهاي غرب و رسانه اشان در موضع حمايت اكثريت از جنگ با ايران تشكيل داده اند
كافيست؟!!
تحليل جريان های رسانه ای